سرنخ مقتول به کارآگاه
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۱۵۰۸۸
سرنخهایی که شاید از دید افراد عادی مخفی بماند و بیتوجه به آن از کنارش رد شوند اما برای تیم جنایی، مدرک مهمی است برای رسیدن به متهم پرونده. چند سال قبل بود که صحنه قتل زن جوانی به ما گزارش شد، صحنهای که با سرنخی که قاتل از خود بهجا گذاشته بود، موفق به رازگشایی از این جنایت شدیم.
جسدی در خانهبهدنبال تماس زن جوانی مبنی بر به قتل رسیدن خواهرش، راهی محل جنایت شدیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چیز دیگری که توجهمرا به خود جلب کرد، این بود که دست راست زن جوان مشت شده بود. با سختی مشت را باز کردیم و داخل آن دکمه پیراهن مردانهای بود که لکه کوچکی خون روی آن قرار داشت. دکمه را به اداره تشخیص هویت ارسال کردم. بیشک دکمه متعلق به پیراهن عامل جنایت بود اما لکه خون روی آن، ممکن بود برای قاتل باشد.
به خواهر رکسانا گفتم: شخصی را میشناسید که اسمش محمود یا مسعود باشد؟ یا اسمی در این حوالی.
زن جوان لحظهای سکوت کرد و بعد ادامه داد: محمود و مسعود نمیشناسم اما اسم شوهر سابق خواهرم مقصود بود. بعید میدانم که او در این ماجرا نقش داشته باشد، چرا که شوهر سابق خواهرم خودش میخواست که رکسانا را طلاق بدهد. او مدتی قبل با زن جوانی آشنا شد و زمانی که خواهرم از این ماجرا با خبر شد خیلی تلاش کرد تا مقصود از زن جوان جدا شود اما شوهرش او را طلاق داد و با مهری، زنی که معشوقهاش بود زندگی جدیدی را تشکیل داد.
از خواهر رکسانا پرسیدم: خواهرتان قصد ازدواج با کسی را ندارد.
او در پاسخ گفت: راستش را بخواهید مدتی است که با مرد جوانی به نام کامران آشنا شده است. کامران هم از همسر اولش جدا شده بود و به خواهرم پیشنهاد ازدواج داد.
گرچه خواهر رکسانا مدعی بود شوهر سابق او در این جنایت نقشی ندارد اما حسی به من میگفت مقتول قبل از قتل، نام قاتلش را برملا کرده بود. دوباره عکسهایی که از چادر گرفته شده بود را بررسی کردم، کلمات همانهایی بود که حدس زده بودم و این نشان میداد که مسیر تحقیقات را اشتباه نرفتهام. البته یک فرضیه هم وجود داشت، قاتل با صحنهسازی سعی داشته که شخص دیگری را مقصر جلوه دهد.موضوع دیگری که احتمال اینکه قاتل آشناست را برایمان مطرح میکرد این بود که قفل در ورودی سالم بود. افرادی که با زن جوان آشنا بودند را در نظر گرفتیم و یکی از آنها شوهر سابقش بود.تحقیقات را روی شوهر سابق او متمرکز کردیم، سراغش رفتم و از او درباره روز حادثه و اینکه کجا بوده، پرسیدم؟ مرد جوان زمانی که در مقابلم قرار گرفت، رنگش پرید و صحبتهایش متناقض بود. همانطور که به رنگ پریده مرد جوان نگاه میکردم چشمم به یقه پیراهنی افتاد که به تن داشت. دکمه یقه پیراهن کنده شده بود و خراش کوچکی روی گردن او دیده میشد.
اعتراف بهجنایتدکمهای که در صحنه جنایت پیدا کرده بودیم را با دکمه پیراهن مقصود، مطابقت دادم که یکی بود. آزمایش دیانای نیز نشان میداد که لکه خون متعلق به مقصود است. به مرد جوان گفتم: «دکمه پیراهنت در دست مقتول پیدا شده؟»
با شنیدن این حرف؛ یکهای خورد و گفت: «صحنهسازی کردهاند. میخواهند مرا قاتل جلوه دهند. در صورتی که هیچ نقشی در ماجرا ندارم.»نگاهی به او انداختم و گفتم: «لکه خونی که روی دکمه بود چی؟ رد خراشی که روی گردنت است؟»مقصود که صحنهسازی را بی فایده میدانست لب به اعتراف گشود: «نمیدانم چه شد با مهری آشنا شدم و یکدل نه صددل عاشقش شدم. بهقدری او را دوست داشتم که به زندگیام پشتپا زدم و همه چیز را نابود کردم اما خیلی نگذشت که مهری چهره واقعیاش را نشان داد. هرچه داشتم را به بهانههای مختلف از آن خودش کرد و وقتی دید که چیزی ندارم مرا رها کرد. تازه آن موقع بود فهمیدم رکسانا چه زن خوبی بوده و من چه کسی را از دست دادهام. تصمیم گرفتم سراغش بروم و از او عذرخواهی کنم و هر طور شده او را به زندگیام برگردانم، ولی او بهقدری از من بدی دیده بود که هیچ جایی در دلش نداشتم. زمانی که فهمیدم میخواهد ازدواج کند، بیشتر ناراحت شدم و با خودم گفتم به هر طریق و روشی باشد او را بهدست میآورم. شب حادثه سراغش رفتم و خواستم با او صحبت کنم، رکسانا هم خیلی معمولی در را به رویم باز کرد. حرفهایم را زدم اما او آب پاکی را روی دستم ریخت و گفت نمیخواهد با من ازدواج کند. عصبانی شدم و زمانی که بلند شد، روسری اش را دور گردنش پیچاندم و رکسانا که نیمه جان شده بود را رها کردم. متوجه نشدم که در جریان این درگیری دکمه پیراهنم را کنده است. بعد از رفتن من ظاهرا رکسانا با نیمه جانی که داشت اسمم را روی چادر نوشته و آن را روی خودش کشیده بود تا اسم من دیده شود.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: مقتول کارآگاه دکمه پیراهن شوهر سابق مرد جوان زن جوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۱۵۰۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عاملان قتل خیابانی در یک قدمی میز محاکمه
مرد عصبانی که پسر جوانی را در حین خفتگیری از دوستش به قتل رسانده بود بهزودی در دادگاه کیفری تهران محاکمه خواهد شد.
به گزارش مشرق، رسیدگی به این پرونده از ۵ مرداد سال ۱۴۰۱ با گزارش یک درگیری مرگبار به پلیس آغاز شد. پس از آن مأموران به محل درگیری در ۲۰ متری جوادیه رفتند و پس از بررسیهای اولیه مشخص شد که جوانی به نام سهراب بر اثر ضربات چاقو به قتل رسیده است.
در نخستین گام از تحقیقات، مأموران به پرس و جو از شاهدان عینی پرداختند و پی بردند که درگیری میان چند نفر رخ داده و فردی به نام کیوان به همراه دوستش مرتکب قتل شدهاند.
یکی از شاهدان به مأموران گفت: وقتی درگیری شروع شد کیوان با چاقو به جان سهراب افتاد و آنقدر به او ضربه زد که روی زمین افتاد و بعد دوستش نیز با لگد ضربهای به صورت او کوبید که دیگر تکان نخورد.
پس از آن مأموران به سراغ دوربینهای مداربسته محل درگیری رفتند و بعد از بازبینی روشن شد که کیوان ضربات چاقو را به مقتول زده است.
با به دست آمدن این سرنخ دو متهم این پرونده شناسایی و بازداشت شدند و پس از انتقال به پلیس آگاهی و در همان بازجوییهای اولیه به درگیری اعتراف کردند.
کیوان در توضیح ماجرا به مأموران گفت: شب حادثه برای خرید از مغازه دوستم از خانه خارج شدم، وقتی جلوی مغازهاش رسیدم مقتول با دو نفر دیگر که داخل خودرو بودند به طرز مشکوکی داخل مغازه را نگاه میکردند. دوستم گفت احتمالاً اینها میخواهند خفتمان کنند. دقایقی بعد من و دوستم سوار موتور شدیم و رفتیم. سر یک چهارراه من به بهانه خوردن جگر از موتور پیاده شدم و دوستم با موتور به مسیرش ادامه داد که ۱۰۰ متر جلوتر آنها دوستم را خفت کردند. من با صدای داد و فریاد دوستم به سمتشان دویدم و دیدم مقتول در حالی که مست بود و چاقویی هم به دست داشت دوستم را به کرکره مغازهای میکوبد.
وی افزود: من برای نجات دوستم جلو رفتم که چاقوی سهراب به دستم خورد و عصبانی شدم و برایش چاقو کشیدم و چند ضربه به او زدم که روی زمین افتاد.
متهم در پاسخ به این سؤال که دوستت چه نقشی در ماجرای قتل داشت، گفت: او نقشی نداشت. فقط او را کتک میزدند که من رسیدم.
پس از آن متهم ردیف دوم تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: من نقشی در درگیری نداشتم فقط وقتی دیدم کیوان خیلی عصبانی است و میخواهد سر مقتول را ببرد مانعش شدم و با پا به سر مقتول زدم تا کیوان متوجه شود سهراب فوت کرده است.
در ادامه پزشکی قانونی هم در گزارشی علت مرگ را ضربه با جسم نوک تیز و برنده به اندامهای حیاتی اعلام کرد.
با اعتراف صریح متهمان و تکمیل تحقیقات، برای کیوان به اتهام قتل عمدی، ایراد جراحات مؤثر در فوت و برای دوستش به اتهام ایراد ضرب عمدی فاقد اثر به سر مقتول و همینطور توهین عملی کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا متهمان بهزودی در دادگاه از خود دفاع کنند.
در این میان مادر مقتول با حضور در دادسرا درخواست قصاص و اشد مجازات برای متهمان را مطرح کرد.
منبع: روزنامه ایران